حالا نمیشه بدون عنوان باشه؟سخته برام واسه نوشته‌هام عنوان بذارم

 

 خوب اینجوری که گفته میشه!! اینروزا سر من خیلی شلوغه و اصلاْ فرصتی پیدا نمیشه که بیام اینجا...البته این مشغولیت مربوط به محل کارمه و نه جای دیگه. تو خونه هم این کامپیوتر نفتی من باز خراب شده و من از حرصم اصلاً دلم نمیخواد که ببرم درستش کنم، چند روزی بدون کامپیوتر شبم رو روز کردم اما دیدم نمیشه! تعمیر کردن این کامپیوتر هم مثال آفتابه خرج لگن کردنه و این شد که دلمو زدم به دریا و با تمام بی‌پولی و بدهی‌هام یه نوت‌بوک مارک dell سفارش دادم که برام بیارن و الان دارم فکر میکنم که چه جوری میخوام پولشو بدم، فکر کنم باید باز دست نیاز به سوی بابا جان دراز کنم و نیازمند یاری سبزش باشم!‌ تازه بدون اینکه بهش بگم که میخوام پولشو از شما بگیرم رفتم سفارشم رو هم دادم!!‌ امان از دست دخترای پرروی این دور و زمونه ؛)
خلاصه به زودی از شر کامپیوترم راحت میشم. هرچند که تو اداره کامپیوترم کلی با کلاس و مدرنه و دیگه ولع و هوس تکنولوژیهای روز رو تو این زمینه ندارم اما برای داشتن یه لپ‌تاپ خوشگل و مامانی دلم قیلی‌ویلی میره!! امیدوارم که سالم به دستم برسه و به پای هم پیر بشیم و زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم و ...

فعلاً چند روزیه که (در واقع از همون ابتدای تصمیم‌گیری راجع به ادامه تحصیل) بیخیال درس و مشق شدم و احساس میکنم که نگرانیهام هم به نسبت قبل خیلی کمتر شده!
کنکور آزاد رو که نرفتم بدم و ۲۵ هزار تومن ناقابل من رفت تو جیب دانشگاه. تازه دو روز پیش هم کارنامه سراسریم اومد. عصر که رفتم خونه دیدم کارنامه‌ی شاهکار بنده رو زدن رو برد ساختمون تا همگان بدانند که بنده قبول نشدم...مامانم هم شروع کرده به اجرای یک برنامه طولانی مدت در زمینه پیاده‌روی رو مخ بنده و هر روز به من تذکر میده که دیگه بشین واسه کنکور امسال بخون! و من با یک لبخند ملیح میگم باشه از شنبه شروع میکنم ولی میدونم که این شنبه‌ی مورد نظر حالا حالاها نمیرسه.

ماه عزیز اردیبهشت هم تموم شد...همین دیگه، فعلاً که حالم خوبه، دارم زندگیم رو میکنم و روزگار رو میگذرونم...خدا رو شکر


 

نظرات 6 + ارسال نظر
لاکو چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:47 ق.ظ http://laku.blogfa.com

اِ ! منم کامپیوترم هزار تا دردو مرض داره و همینجوری دارم نفسهای آخرش رو هم می گیرم...منم کارنامه ی سراسریم درخشان بود..منم آزاد ثبت نام کردم و نرفتم امتحان بدم..مامان منم همیشه می گه بخون ...هه

پیرفرزانه چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:58 ب.ظ http://pirefarzaaneh.blogsky.com

سلام مهتاب خانوم خوبی؟ ایییی مایه دار ایییییی نوت بوک اییییی دل ل ایییییی پامادور
میگم٬ وقتی نوت بوکت اومد به سلامتی٬ اون کامپیوتر خرابتو اگه نمیخوایش بده به من آخه من هیچی پول ندارم میرم کافی نت جاروکشی می کنم تا بتونم یه دقیقه بیام وبلاگتو بخونم

کار بد جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:47 ق.ظ

آخ آخ....منم تازه از دست این کامپیوتر سفارش شده بهم خلاص شدم....خدا برای هیچ کس نخواد ..

اما نوت بوک مارک سونی یا توشیبا بهتر بودهااااااااااااا...
نوت بوک نوت بوکه ولی ... مبارکه !!

پس برای شما هم اردیبهشت عزیزه ؟!؟!

این جریان فوق برای همه توی تموم خونه ها هست .. :)) ..

کار بد جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:02 ب.ظ

بیچاره بابا های این دوره زمونه ... :))

مهستا جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:36 ب.ظ http://mahasta.com

من هرسال توی اردیبهشت تصمیم می گیرم امسال رو دیگه برای ارشد بخونم!

parisa جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.azabrhambalatar.blogspot.com

mibinam ke hame ba computeresheun moshkel daran
.ishala h hamishe chizaye khubo ghashang bekhari

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد