فرهنگ نامگذاری

 

اینم سایت ثبت احوال کشور و پایگاه داده اسامی مجاز برای نام افراد. برای نامگذاری نوزادان، اسم انتخابی باید تو این پایگاه داده قبلاْ ثبت شده باشه وگرنه استفاده از این اسم ممنوعه!
علاوه بر این میتونید اسمتون رو پیدا کنید و ببینید معنی اسمتون چیه و چند نفر همنام شما وجود داره! البته سیستمش گاهی اوقات خیلی کنده و جواب نمیده.
اگه یه مروری داشته باشید میبینید که بعضی از اسامی فراوانی نامگذاریشون صفره، با این حساب اگه اسم بچه‌تون رو از این اسامی انتخاب کنید، اسمش منحصربه‌فرد میشه. البته اکثر این اسامی خیلی عجیب و غریب و نامأنوس هستند جوری که آدم ممکنه از همچین کاری پشیمون بشه و از همون اسامی عرف انتخاب کنه.
یه چیز دیگه هم که برام جالبه مُد بودن اسامیه. دیدید یه اسمهایی هیچ وقت قدیمی نمیشه و از مد نمیافته.اما تو یه دوره‌ای یه سری اسامی رو بورسه و همه اسم بچه‌اشون رو از همونا میذارن،بعد از مدتی اون اسمها هم خز میشه و از مد میافته و یه سری اسم جدید رو بورس میاد. یه خانواده‌ای بودن که اسم ۲ بچه‌ی اولش از این اسمای قدیمی و بد آوا بود، سر بچه سومشون که دختر بود اسم بچه رو یه اسم سوسولی و تازه مد شده رو انتخاب کردن. اینقدر اسم این دختر با اسم بقیه ناهمگون بود و یه جور وصله ناجور به حساب میومد که هرکس اسم این سه تا بچه رو پشت سر هم میشنید کلی خنده‌اش میگرفت.

 

پنج آدمخوار به عنوان برنامه‌نویس در یک شرکت خدمات کامپیوتری استخدام شدند.
هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شرکت گفت: "شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و می‌توانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید."
آدمخوارها قول دادند که با کارکنان شرکت کاری نداشته باشند. چهار هفته بعد رئیس شرکت به آنها سر ‌زد و ‌گفت: "می دانم که شما خیلی سخت کار می‌کنید. من از همه شما راضی هستم. اما یکی از نظافتچی‌های ما ناپدید شده است. کسی از شما می‌داند که چه اتفاقی برای او افتاده است؟"
آدمخوارها اظهار بی‌اطلاعی ‌کردند. بعد از اینکه رئیس شرکت رفت، رهبر آدمخوارها از بقیه پرسید: "کدوم یک از شما نادونا اون نظافتچی رو خورده؟"
یکی از آدمخوارها با اکراه دستش را بالا آورد. رهبر آدمخوارها ‌گفت: "ای احمق! طی این چهار هفته ما مدیران، مسئولان و مدیران پروژه‌ها را خوردیم و هیچ کس چیزی نفهمید و حالا تو اون مرد رو خوردی و رئیس متوجه شد! از این به بعد لطفاً افرادی که کار می‌کنند را نخورید!!"

پ.ن: البته نظافتچی ما از این قاعده مستثنی است، از بس که یه گوشه میشینه و همش در حال چرت زدنه، اگه یه وقتایی تو اداره آفتابی بشه همه فکر میکنن که آدم‌خورا از بس بدمزه بوده از خوردنش منصرف شدن و پس آوردنش!!

 

بعد از تحریر: کسی میدونه چرا باز این بلاگ‌اسکای قاط زده بود؟

 

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ب.ظ

از ته به سر :
۱- بلاگ اسکای مگه روز خوش هم داره؟‌ ایندفعه که انگاری سرورش داون بود .
۲- خوشمان آمد
۳- من که قربونش برم اسمم از این اسماست که هیچوقت از اون کله تابلوی بورس پایین نمیاد. ؛)

زن زمانه چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:03 ب.ظ http://www.zanezamane.blogfa.com

سلام. جوکت با حال بودااااااااااااااااا

دنیز پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:27 ق.ظ http://deniz.blogsky.com

سلام.میبینم زرنگ شدی زود آپ میکنی.

مهتاب مفخم جمعه 14 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:04 ب.ظ http://mahtab-mofakham.blogfa.com/

عین آبدارچی اوسگول ما .موید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد