شعر و گچ پا، سفر و بارون، پارتی و خرِمراد ،۱۳و دل گرفته‌ی من...

 

گاه یادِ همان چند ستاره‌ی دور که می‌افتم
دور از چشمِ تاریکی
می‌آیم نزدیکِ شما
کمی دلم آرام بگیرد
خیالم آسوده شود
جای بعضی زخم‌ها را فراموش کنم
اما هنوز نگفته: ها!
باد می‌آید.

با این حال تو خودت قضاوت کن
من هنوز هم
بَدترین آدم‌ها را دوست می‌دارم

 «سیدعلی صالحی»


امروز پامو باز کردم اما هنوز ورم داره و نمیتونم درست و حسابی راه برم. فردا هم با پررویی تمام، با این پای نیمه سالم دارم میرم مسافرت...خدا کنه توی راه اذیتم نکنه! هرچند که با باندکشی میبندمش و چکمه میپوشم، اما به احتمال زیاد نمیتونم خیلی ورجه وورجه کنم. اول تصمیم داشتم که نرم و بمونم خونه اما واقعاْ خسته شدم از این خونه‌نشینی!

جمعه هم بروبچز فامیل تصمیم گرفتن واسه تغییر روحیه من یه پیک‌نیک دسته جمعی راه بندازن! ۱۰ نفر شدیم و ناهار رفتیم چیتگر. هرچند که خیلی خوش گذشت اما چون هوا سرد بود پای تو گچم از سرما گزگز میکرد و تا صبح اذیتم کرد. تازه فکر کنید با اون پا و عصا کلی هم رقصیدم. البته برادران شریف نیروی انتظامی هم بعد از اینکه نتونستن به نسبت فامیلیمون گیر بدن و دیدن هیچ کار خلاف دیگه‌ای نکردیم، به علت رقص و پایکوبی و آلودگی صوتی!!! کارت ماشین و گواهینامه پسرعمه‌امو گرفتن و گفتن ۱۵ روز دیگه برید از وزرا تحویل بگیریدش و جریمه‌اشو پرداخت کنید. ما هم مجبور شدیم واسه پس گرفتن مدارک تا عصر دنبال پارتی و آشنا و ... باشیم و به این نتیجه رسیدیم که نه تنها در اینجور موارد داشتن یک فروند آشنای خفن در بین این برادران محترم میتواند بسیار مهم و کمک‌رسان باشد،‌ بلکه کلاْ در مملکت گل و بلبل ما بدون داشتن پارتی نمیتوان خر مراد را از پل راند.

خدا رو شکر که خدا هم یادش افتاده تتمه‌ی جیره‌ی برف و بارون زمستون پارسالمون رو برامون بفرسته، واسه همینم هست که دوباره از فردا همه جای کشور بارندگی و برف و سیل شروع میشه. امیدوارم اوضاع جاده‌ها خیلی هم خراب نشه که مجبور بشیم از وسط راه برگردیم.

نمیدونم چرا دو سه روزه دلم گرفته...هیچ دلیل خاصی هم واسش پیدا نمیکنم لامصب!

هرچی فکر کردم نتونستم یه دروغ سیزده باحال از خودم بسازم که بشه جماعت رو باهاش سرکار گذاشت. حیف شد!!

 پ.ن : عنوان از این بهتر واسه این پست پیدا نکردم ؛)

نظرات 6 + ارسال نظر
س یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:02 ب.ظ http://wewillgoon.blogfa.com

مسافرت خوش بگذرد . امیدوارم به سلامتی بروی و برگردی . گرفتن دل و این حرفها هم مال بیکاری است . اپیدمی شده این روزها . برگردی سر کار و زندگی ات درست می شوی :)

خپونی دوشنبه 13 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:55 ق.ظ

خوشحالم پاتو باز کردی، خوش بگذره

دون امیدو سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:09 ب.ظ http://bluecrest.blogfa.com

به سلامتی همین که پایتان باز شد ، حس ورجه وورجه هم می آید و دلتان هم باز میشود و امید است مسافرت هم به شما خوش بگذرد.
یک سوال هم داشتم درباره پی نوشت ! چون هنوز به سیستم بلاگ اسکای عادت نکردم ! این سید علی صالحی عنوان این پست است یا شاعر شعر ؟؟

دون امیدو سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:10 ب.ظ http://bluecrest.blogfa.com

D: مشکل حل شد ! سوالم رو پس میگریم.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:57 ب.ظ

امان از دست دروغ 13

چرا؟؟ چیزی شده آیا؟؟؟

مهدی شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ب.ظ

خداییش چرا فکرکردی عنوان بهتر از این میتونستی برای پستت پیدا کنی؟؛)

این فقط یه حس بود که داشتم و نوشتمش تا شما بیایی و این کامنت رو بنویسی!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد