از خدا خواستم

از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد
خدا گفت: نه
رها کردن کار توست. تو باید از آنها دست بکشی.

از خدا خواستم تا شکیبایی‌ام بخشد
خدا گفت: نه
شکیبایی زاده رنج و سختی است. شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است.

از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد
خدا گفت: نه
من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوری

از خدا خواستم تا از رنج‌هایم بکاهد
خدا گفت: نه
رنج و سختی تو را از دنیا دورتر و دورتر، و به من نزدیکتر و نزدیکتر می کند.

از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد
خدا گفت: نه
بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالی، اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پرثمر شوی

من هر چیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفریند از خدا خواستم
و باز گفت: نه
من به تو زندگی خواهم داد، تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری.

از خدا خواستم کمکم کند تا همان قدر که او من را دوست دارد ،من هم دیگران را دوست بدارم.
و خدا گفت: آه، سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم...

 

نظرات 17 + ارسال نظر
رامین ۳۲۰ دوشنبه 4 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:26 ب.ظ

از خدا خواستم مرا از شر این انسان نما ها ( بر وزن تماشاگر نماها) در امان دارد
گفت : بیخیال این یکی شو

از خدا خواستم این مهتاب خانومو برای ما بخندونه
گفت : اون خواسته قبلیت چی بود ؟ یه بار دیگه بگو ....

بابا باز هم که داری گلایه میکنی . پس کی یه خورده شاد مینویسی ؟

س دوشنبه 4 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:46 ب.ظ

می بینم که با خدا هم چت می کنی جدیدا !!

چشم نداری ببینیهااااااااا تو هم برو آی‌دیشو اد کن بشین پای چت!
اما این تیکه رو خوب اومدی‌ها خوشم اومد ؛)

ارش سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:19 ق.ظ

آره این مهتاب خانوم با همه دعوا می کنه.. تازه وقتی حالشو می پرسی جوابتو نمیده... نمی دونم اگه دعوتش کنم مراسم ازدواجم میاد یا بازم....

رامین ۳۲۰ سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ب.ظ

ایول عروسییییییی
آقا ارش مبارکه :)
دعوت کن ما هستیم . مهتاب خانوم فعلا سرش شلوغه :))

خپونی سه‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:30 ب.ظ

انچنان عاشق زندگی کن که اگر به تصادف در جهنم افتادی شیطان تو را به بهشت ببرد ...
اینو از یه کامنت دونی کش رفتم!!!!!!!!

کار خوبی کردی :)

حسین چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:49 ب.ظ http://www.farahan.blogsky.com

سلام... کی تو را دوست دارد؟ چقدر دوست دارد؟! از کجا می دانی دوستت دارد؟! از کجا مطمئنی؟! شاید دوستت ندارد! شاید هم دارد و کم دارد!!.
شوخی بود.. عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید--
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

یعنی شما فکر میکنی خدا بنده‌هاشو دوست نداره؟ حالا کم و زیادشو خودمون میدونیم و خودش!

امید پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:23 ق.ظ http://ahmaghaneh-ha.blogfa.com

بطور اتفاقی و با روش رندم سری به آرشیو زدیم از فروردین ۸۲ تا به امروز! خونه خریدی مهتاب؟ وبا که نگرفتی؟ عاشق شدی؟ این همه پول از کجا آوردی؟ کجا ممار می کنی؟ نتورک؟ چن سالته؟

و این هم جواب سوالهای شما!! البته فکر کنم جوابها تو همون پستها بود. با دقت نخوندیا ؛)
۲ سال پیش خونه خریدم. متاسفانه یا خوشبختانه وبا نگرفتم هنوز. بله عاشق بودم. این همه پول ندارم من! کی اینو گفته؟؟؟ (منظورت از ممار همون کار بود دیگه؟؟) کارمند یه شرکت دولتی هستم تو بخش انفورماتیک کار میکنم. برنامه نویسم مثلاْ!
نتورک؟؟؟(منظورتو از این سوال نفهمیدم! یعنی تو بخش نت‌ورکم آیا؟) نه!! و در آخر اینکه ۲۹ سالمه!
سوالی نداری باز؟؟؟؟

دون امیدو جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:40 ب.ظ http://bluecrest.blogfa.com

:دییی نشنیدم تا حالا اسم فرزند خوانده هات رو ! نگفتی ازشون تو وبلاگت ؟ اگه بازم فرزند خواندگی پذیرش میدی بیام آپلیکیشن پر کنم !!! ( دو نقطه پرانتز )

ببخشید اما من فقط از خانواده گوسفندها فرزند خوانده میگیرم.
حالا اگه به هر دلیلی نسبیتی احساس میشه درنگ نکن که تاخیر مایه حسرته! ؛)

پیرفرزانه شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:53 ب.ظ http://pirefarzaaneh.blogsky.com

اما نکرد...

کی میگه؟؟؟

مهستا شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ب.ظ http://mahasta.com

سلام-بهت میگم-چشمک- راستیاینمتن فوق العاده بود- از خودته؟ مثل نوشته های عرفان نظرآهاری بود...موفق باشی وهمیشه دوست داشتنی....

هورااااااااا بگو که دل من کوچیکه و طاقت نداره. این متن هم برام ایمیل شده بود و نویسنده‌اش ناشناس بود.آخه من که از این هنرا ندارم مهستا جونم.

امید یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:35 ب.ظ http://ahmaghaneh-ha.blogfa.com

جواب ما چی شد؟

برو پائین...

محمد چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:04 ب.ظ http://memco85.persianblog.com

سعی کن عظمت در نکاه تو باشد نه در آن چیزی که به آن نگاه می کنی

دون امیدو پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:31 ق.ظ http://bluecrest.blogfa.com

فقط از خوانواده گوسفند ها ؟ نکنه اون جعفر و زنش و کی بود سومی ؟ نوش بود ؟ از توی لپ لپ درآوردی ؟

چرا حالا تاخیر مایه حسرته ؟ ارث و میراث و اینا ؟ اول از مزایا و معایبش باخبر بشم. بعداْ تصمیم میگیرم برات :دییی

رامین ۳۲۰ یکشنبه 17 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:43 ق.ظ

تغییر دکوراسیون مبارک باشه :)
خوش رنگه . از اولشم میدونستم خوش سلیقه ای .
از دوستات معلومه :))

دون امیدو یکشنبه 17 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:54 ب.ظ http://bluecrest.blogfa.com

اوه ! اینجا چی شده‌! عجب اتفاقی ! برم بقیه رو خبر کنم :دیی

خپونی سه‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:13 ب.ظ

رنگ عوض کردی؟

فرزانه چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:18 ب.ظ http://jaziireh.blogfa.com

چه عجب ! خدا بالاخره دلش خواست بنده ش رو ضایع نکنه !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد