از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد
خدا گفت: نه
رها کردن کار توست. تو باید از آنها دست بکشی.
از خدا خواستم تا شکیباییام بخشد
خدا گفت: نه
شکیبایی زاده رنج و سختی است. شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است.
از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد
خدا گفت: نه
من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوری
از خدا خواستم تا از رنجهایم بکاهد
خدا گفت: نه
رنج و سختی تو را از دنیا دورتر و دورتر، و به من نزدیکتر و نزدیکتر می کند.
از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد
خدا گفت: نه
بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالی، اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پرثمر شوی
من هر چیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفریند از خدا خواستم
و باز گفت: نه
من به تو زندگی خواهم داد، تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری.
از خدا خواستم کمکم کند تا همان قدر که او من را دوست دارد ،من هم دیگران را دوست بدارم.
و خدا گفت: آه، سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم...
از خدا خواستم مرا از شر این انسان نما ها ( بر وزن تماشاگر نماها) در امان دارد
گفت : بیخیال این یکی شو
از خدا خواستم این مهتاب خانومو برای ما بخندونه
گفت : اون خواسته قبلیت چی بود ؟ یه بار دیگه بگو ....
بابا باز هم که داری گلایه میکنی . پس کی یه خورده شاد مینویسی ؟
می بینم که با خدا هم چت می کنی جدیدا !!
چشم نداری ببینیهااااااااا تو هم برو آیدیشو اد کن بشین پای چت!
اما این تیکه رو خوب اومدیها خوشم اومد ؛)
آره این مهتاب خانوم با همه دعوا می کنه.. تازه وقتی حالشو می پرسی جوابتو نمیده... نمی دونم اگه دعوتش کنم مراسم ازدواجم میاد یا بازم....
ایول عروسییییییی
آقا ارش مبارکه :)
دعوت کن ما هستیم . مهتاب خانوم فعلا سرش شلوغه :))
انچنان عاشق زندگی کن که اگر به تصادف در جهنم افتادی شیطان تو را به بهشت ببرد ...
اینو از یه کامنت دونی کش رفتم!!!!!!!!
کار خوبی کردی :)
سلام... کی تو را دوست دارد؟ چقدر دوست دارد؟! از کجا می دانی دوستت دارد؟! از کجا مطمئنی؟! شاید دوستت ندارد! شاید هم دارد و کم دارد!!.
شوخی بود.. عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید--
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
یعنی شما فکر میکنی خدا بندههاشو دوست نداره؟ حالا کم و زیادشو خودمون میدونیم و خودش!
بطور اتفاقی و با روش رندم سری به آرشیو زدیم از فروردین ۸۲ تا به امروز! خونه خریدی مهتاب؟ وبا که نگرفتی؟ عاشق شدی؟ این همه پول از کجا آوردی؟ کجا ممار می کنی؟ نتورک؟ چن سالته؟
و این هم جواب سوالهای شما!! البته فکر کنم جوابها تو همون پستها بود. با دقت نخوندیا ؛)
۲ سال پیش خونه خریدم. متاسفانه یا خوشبختانه وبا نگرفتم هنوز. بله عاشق بودم. این همه پول ندارم من! کی اینو گفته؟؟؟ (منظورت از ممار همون کار بود دیگه؟؟) کارمند یه شرکت دولتی هستم تو بخش انفورماتیک کار میکنم. برنامه نویسم مثلاْ!
نتورک؟؟؟(منظورتو از این سوال نفهمیدم! یعنی تو بخش نتورکم آیا؟) نه!! و در آخر اینکه ۲۹ سالمه!
سوالی نداری باز؟؟؟؟
:دییی نشنیدم تا حالا اسم فرزند خوانده هات رو ! نگفتی ازشون تو وبلاگت ؟ اگه بازم فرزند خواندگی پذیرش میدی بیام آپلیکیشن پر کنم !!! ( دو نقطه پرانتز )
ببخشید اما من فقط از خانواده گوسفندها فرزند خوانده میگیرم.
حالا اگه به هر دلیلی نسبیتی احساس میشه درنگ نکن که تاخیر مایه حسرته! ؛)
اما نکرد...
کی میگه؟؟؟
سلام-بهت میگم-چشمک- راستیاینمتن فوق العاده بود- از خودته؟ مثل نوشته های عرفان نظرآهاری بود...موفق باشی وهمیشه دوست داشتنی....
هورااااااااا بگو که دل من کوچیکه و طاقت نداره. این متن هم برام ایمیل شده بود و نویسندهاش ناشناس بود.آخه من که از این هنرا ندارم مهستا جونم.
جواب ما چی شد؟
برو پائین...
سعی کن عظمت در نکاه تو باشد نه در آن چیزی که به آن نگاه می کنی
فقط از خوانواده گوسفند ها ؟ نکنه اون جعفر و زنش و کی بود سومی ؟ نوش بود ؟ از توی لپ لپ درآوردی ؟
چرا حالا تاخیر مایه حسرته ؟ ارث و میراث و اینا ؟ اول از مزایا و معایبش باخبر بشم. بعداْ تصمیم میگیرم برات :دییی
تغییر دکوراسیون مبارک باشه :)
خوش رنگه . از اولشم میدونستم خوش سلیقه ای .
از دوستات معلومه :))
اوه ! اینجا چی شده! عجب اتفاقی ! برم بقیه رو خبر کنم :دیی
رنگ عوض کردی؟
چه عجب ! خدا بالاخره دلش خواست بنده ش رو ضایع نکنه !!