فکر کنم برای روشن شدن اذهان عمومی باید بابت نوشته های قبلیم یک توضیحاتی بدم
اولاْ اینکه کی گفته وضع مالی ما خوبه؟؟؟ هیچم اینطور نیست اون ماشین از طرف محل کار به پدرم داده شده و فقط باهاش میره سرکار و برمیگرده!! ماشین خودمون هم که اصلا هیچی راجع بهش نگم بهتره!! چون مسلماْ به شیکی و مدل و رنگ و قیافه ماشین شما نمیرسه!! این از این

بعدشم اینکه خوب شد اون لباس رو که نخریدم چون فرداش که رفتم خرید دیدم یک مغازه ای همون لباس رو با همون رنگ و مدل داره میده ۶۰ هزار تومن ...خلاصه همون رو خریدم. بعد رفتم یک مغازه دیگه واسه خرید شلوار...آقاهه گفت اِ چه جالب خانم من هم دیروز رفته از فلان فروشگاه(آدرس همون مغازه اولیه که گرون فروش بود!! رو داد) از همین مدل لباس خریده ؛ پرسیدم شما چند خریدید؟ گفت فروشنده اش با من آشنا در اومد مایه به مایه حساب کرد با ما و شد ۴۵ هزار تومن!!!!  از یه طرف خوشحال بودم که از اون آقا بدجنسه خرید نکردم و ناراحت از اینکه من به هرحال ۱۵ هزار تومن گرونتر اون لباس رو خریدم و بعدش اینکه چقدر جنس اینا شیشه خورده داره و چه پولهایی به جیب میزنند...الهی کوفتشون بشه

چند روزه شدیداْ افتادم تو کار خرید و فروش سهام و گرفتن اطلاعات از بورس و ... هرکی نمیدونه با پولهاش چی کار کنه من توصیه میکنم بره باهاش سهام بخره..... البته اگه اهل ریسک نیستید یا اعصابتون ضعیفه و قلبتون با باتری کار میکنه بهتره که اوراق مشارکت بخرید....چون کار بورس خیلی هیجان و استرس داره ممکنه کلی سود کنید یا همون سرمایه ای رو هم که دارید از دستتون بره...خلاصه تا دیر نشده بجنبید

و به عشق هم عادت کردیم

آنسان که به زندگی

و حتی مرگ