میدونی؟

 

ـ میدونی؟؟ ... من خیلی خرم :(
ـ نه نه نه نه نه... بس کن حرف نزن...خسته‌ام غر نزن!
ـ خوب بابا حالا چرا میزنی؟ راستش میدونی چیه...تو هم خیلی خری!
ـ واییییییییییییییییییییییییی :((((
ـ :دی

 

- فقط آقا پلیسه مونده بود که به ما تیکه بندازه که اونم به سلامتی امروز سر صبحی وقتی منتظر سبز شدن چراغ بودم منو مورد عنایت قرار داد و فرمود وای چقدر تو نازی دختر!!!
من که چشمهام از این حرکت ژانگولری گرد شده بود گفتم خیلی بی‌ادبی! خوبه ازت شکایت کنم ای پلیس بی‌فرهنگ؟؟ که دیدم سریع خودشو گم و گور کرد! تازه از این پلیسهای سرچهارراهی هم نبود، خیر سرش درجه‌اش از اونا بالاتر بود مرتیکه!!
من نمیدونم چرا ۹۹ درصد از آقایون در این توهم به سر میبرن که وقتی یه خانومی از کنارشون رد میشه اگه یه چشم چرونی نکنن و یه متلکی بارشون نکنن ملت فکر میکنن اینا کور و لال تشریف دارن؟ واقعاْ چرا؟؟؟؟

 

- از معایب برج نشینی همان بس که چون بالاتر از ارتفاع آنتن های موبایل هستیم بعد از اندک زمانی از کار نکردن با تلفن همراه خود،شرکت محترم مخابرات ما را از شبکه ارتباطی خارج نموده و به حالت SOS واردمان مینماید ...عجب بدبختیه هااااااااااا
و اما از محاسن (منظورم ریش نیست البته) بودن در برجی که هر ۴ طرف آن شیشه میباشد و دیوار ندارد، داشتن Viewای بسیار زیبا از ۴ طرف تهران میباشد، علی‌الخصوص در روزهایی که هوا تمیز و عاری از دود و آلودگیست...