چون امروز کسی نبود که بهش گیر بدم و به خاطرش اشک بریزم، باز به خودم دارم گیر میدم و مطمئناْ تا یکی دو ساعت دیگه اشکهام هم مثل چشمه فوران میکنن :(( باز چه مرگمه من؟؟!!!
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 04:24 ب.ظ http://ms.mojde.com

آره ویولت جونم خودم هم به این نتیجه رسیدم که اسم خودمو بزارم خانم غر، از بس از این وضع زندگیم و روزگارم شکایت میکنم ؛) اما اینم بگم که اکثر غرولندهای من همینجا نوشته میشه و مقدار خیلی خیلی کمیش هم گاهی به یکی دو تا از دوستان نزدیکم گفته میشه و به اطرافیانم منتقل نمیشه. بقیه وقتی منو میبینند میگن که تو خیلی کم حرف و توداری، درست برعکس اینجا!! نمیدونم شاید اگه اینجا نباشه و نتونم حرفامو و غرغرهامو اینجا بنویسم دق کنم یا غمباد بگیرم.تازه اکثر حرفایی که اینجا میبینی 50-60 درصد حرفاییه که میخوام بگم و تو دلم گیر کرده اما متاسفانه به واسطه اینکه خیلی از آشناها اینجا رو میخونند مجبور به خودسانسوری شدم :(( به هرحال ممنون که بهم سر میزنی. به اون عینک خوش بینی و اون روحیه قوی تو بدجوری احتیاج دارم. شاد باشی عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد