اضطراب تو از آن چیزی است که
قرار است در آینده اتفاق بیافتد
چیزی که شاید
.....هرگز اتفاق نیافتد
به فکر امروز باش
چرا که
......آینده خود از خویشتن مراقبت خواهد کرد
احساس میکنم موقعیت مکانی و زمانی خودم رو تو این دنیای ... از دست دادم.اصلا نمیدونم کجا هستم و دارم چی کار میکنم و باید چی کار کنم؟؟ یه جور گنگی و سردرگمی !!! میفهمی که چی میگم؟؟ احساس میکنم دارم تو یه مسیری ناخودآگاه حرکت میکنم!! یه نیرویی داره منو به جاهایی که خودش دلش میخواد سوق میده .... اما چرا؟؟ نمیدونم چرا از این فکرا به سرم میزنه اما خوب میزنه دیگه!!! چی کارش کنم؟ کاش یه جورایی به خودم میومدم. کاش خودم بودم که این کارا رو انجام میدادم؛ نه اینکه الان کس دیگه ای داره این کارا رو انجام میده!!! نه!!!!!! منظورم اینه که کاش علت این کارها رو میفهمیدم!!!علت این رویدادها رو ....... خیلی گیج میزنم.....میدونم میدونم .......باشه بس میکنم دیگه
سلام خانم خانوما...چرا این حس رو داری؟؟ اتفاقی افتاده که اینهمه نگرانی؟ آن هم نگران آینده ای که نیومده؟ امید داشته باش و قوی باش....همه چیز درست میشه.....اگه که بخواهی !!! با امید و عشق آدمی میتواند به هرجایی که دلش میخواهد برسد....دلشاد باشی
...امروز
فردا
و حتی دیروز..
هه!
بهانه های زیستن...
اخر چه می شود؟
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی , چو هستی خوش باش
زیاد فکرتو مشغول نکن (;
موفق باشی دوست خوبم
امروز هم روزی فردا بوده .... آیا امروز کاری رو انجام دادی که قبلاْ به فکرش بوده باشی .. اونم برای فرداها ...........
خوش باشی
سلام مهتاب عزیز..
خوبی؟؟
میدونی چیه؟!
روزای سخت، دیر میگذره .. ولی به هرحال میگذره..
باید صبور باشی تا به حقیقت برسی..
به حقیقت زندگی..