دو روزه به صورت نافرمی مریضم و نتونستم برم سرکار! دیروز که از نصفه شب قبلش تا ساعت ۶ بعدازظهر یکسره به صورت افقی بودم و از دلدرد و حال تهوع به خودم میپیچیدم، عصری کمی آروم شدم و تونستم از جام بلند شم، اما دوباره از سر شب دردم شروع شد، جوری که دیگه از درد داد میزدم و گریه میکردم، با هیچ قرص مسکنی هم آروم نمیشد دردم، با اصرار مامان و بابام مجبور شدم برم دکتر و با آمپول و سرم تونستم آروم بگیرم...خیلی حال مزخرفی بود، جالب اینکه خودم هم نفهمیدم علت این شبه مسمومیت چی بود!!! البته به خاطر خوردن انواع و اقسام قرصهای مسکن امروز به شدت منگ و بیحالم و کماکان در مرخصی.
طبق روال عادی برنامه هر سال ( مثل پارسال و سال قبلش و دو سال قبلش و ...) شب یلدا بنده باید مریض باشم و از خوردن خوراکیهای خوشمزه این شب محروم!! خیلی دوست دارم علت این اتفاق نامیمون رو بدونم امیدوارم که تا شب اوضاع و احوالم بهتر بشه و گرنه که ....
اینم تفألی به دیوان خواجه حافظ ... آرزو میکنم که شب یلدای زیبا و خاطره انگیزی داشته باشید.
راستی چند ساعت بیشتر تا آخر پائیز باقی نمونده، یادتون نره که جوجههاتونو بشمرید.
سلام همیشه گفتم آدم باید جایی بره که بهش خوش بگذره و یه چیزی یاد بگیره مثل همین جا
سلام
موفق باشی
مهتاب جونم یلدا بر تو خوش و میمون باد