این روزا شهر ما مثل اون شهر تو کارتون یوگی و دوستان شده که از دود و آلودگی سیاه شده بود و همه ماسک زده بودند. کی میخواهیم از این وضعیت نجات پیدا کنیم، خدا میدونه!!
یکی دو روزه اصلاْ حوصله ندارم و کلافهام، امیدوارم اوضاع بهتر بشه..... به گمانم فردا روز خوبی باشد!
« ای عشق :
من تو را به کسی هدیه میدهم که از من عاشقتر باشد و از من برای تو مهربانتر.
من تو را به کسی هدیه میدهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی، در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمهی دنیا، یکه و تنها بشناسد.
من تو را به کسی هدیه میدهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوتهای عاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ، هر نجوای کوچک، برایش یک خاطره باشد.
او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است؛ یا آن دلی که من برایش می میرم، سرد و بارانی است.
ای عشق، ای بهانهی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه میدهم که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بیپروایی اولین نگاه من بتپد. همانطور عاشق، همانطور مبهوت و مبهم...
تو را با دنیایی حسرت به او خواهم بخشید؛
ولی آیا او از من عاشقتر و از من برای تو مهربانتر است؟
آیا او بیشتر از من برای تو گریسته است؟؟
نه!! هرگز... هرگز ...............»
حالم بده، نمیدونم چی باید بنویسم،هرکاری میکنم نمیتونم احساسم رو بیان کنم. از دیشب مثل این آدمهای مسخ شده هی جلوی تلویزیون نشستم و دارم عزاداری و اظهار تأسفها و پیامهای تسلیت رو میبینم و میشنوم! اما مگه با این کارها اونا زنده میشن؟ مگه با این کارها جلوی این اتفاقها گرفته میشه؟ هر سال زمستون جزو جیره این مملکت یا زلزله است یا سقوط هواپیما! بلاخره ما اگه تو تکنولوژی و علم و ... جلو نیستیم، تو این مسائل که میتونیم اول باشیم.
آخه چرا باید این همه سهلانگاری بشه در برابر جون آدمها...من نمیدونم چرا وقتی خود خلبان اعلام کرده بوده که به علت نقص فنی پرواز نمیکنم چرا پرواز کردند؟ واقعاْ جون آدمها تنها چیزیه که هیچ ارزشی نداره.
همه یه مدت ناراحتند و از این واقعه متاسف، اما دو روز دیگه روز از نو روزی از نو. دلم خیلی سوخت وقتی صبح تو برنامه صبح بخیر ایران، تصاویر حمیدرضا خیرخواه رو پخش میکردند و همینطور تصاویر بقیهاشون رو! بیچاره خانوادههاشون چه زجری دارند میکشند. خدا بهشون صبر و تحمل بده.
عصری تو اخبار گفت منوچهر نوذری هم فوت کرده. مطمئناْ نقشهایی که اون ایفا کرده تو یادها جاودان میمونه.
روح همشون شاد و قرین رحمت الهی باشه.
این ملت ما چقدر خودخواه و از خودراضی هستند، اونقدر که به خاطر خودشون هم حاضر نیستند یک روز با ماشین خودشون سرکار نرند!! از هر کدومشون هم که بپرسید، یک دلیل موجه (البته به عقیده خودشون!!) واسه اینکه چرا امروز ماشین آوردند برات دارند و همچین مسئله رو برات تجزیه و تحلیل میکنند و شونصد تا سولوشن برای حل معضل آلودگی هوا ارائه میکنند که انگاری مادرزادی کارشناس رفع آلودگی هوا هستند. یکی نیست بهشون بگه آخه آدم ناحسابی تو اگه خیلی عقلت میرسه و دلت میخواد زودتر این مشکل حل بشه، دو روز کلاسِ سوار شدن به ماشین آخرین مدلت و فراخی باسن رو کنار بذار و با تاکسی و آژانس و اتوبوس برو سرکارت !!
امروز به هوای اینکه ملت ما آدمهای فرهیخته و بافرهنگی هستند و با توجه به اعلام مکرر رسانههای عمومی که تردد ماشینهای تک سرنشین ممنوعه و مدارس هم تعطیله، با خودم گفتم حتماْ خیابونها خلوته و اگه ۱۰ دقیقه دیرتر بیام بیرون هم به موقع میرسم سرکار! اما نشون به اون نشون که ترافیک از روزهای قبل سنگینتر و تعداد ماشینهای تک سرنشین هم بیشتر بود.نزدیک بود به خاطر این خوش خیالی تأخیر بخورم!! انگار اینا با خودشون هم لج میکنند. فکر کنم با این وضع فقط خدا دلش باید به حال این ملت بسوزه و باد و بارون بفرسته، وگرنه نه مردم دلشون واسه خودشون سوخته و نه مسئولین! جالبه که دیروز تو جلسه کمیته بحران آلودگی هوا از ۱۶ نفر عضو فقط ۵ نفر از اعضا شرکت کرده بودند.
بازم دم آموزش و پرورش گرم که حداقل مدارس رو تعطیل کرد. کاش یکی هم دلش به حال ما کارمندها میسوخت و ادارات هم تعطیل میشدند. من که ۲ روزه از سردرد و قلب درد دارم هلاک میشم! نمیدونم با این وضع و اوضاع تا کی میتونیم دوام بیاریم و از آلودگی و خفگی جون سالم به در ببریم!