دو سه روزی بود بدجوری مریض بودم و نتونستم برم سرکار ، کم اعصابم داغون بود، فوت پسر دوستمون و یکی دو تا خبر بدِ دیگه حسابی دمار از روزگارم درآورده، مریضیم هم از یه طرف دیگه...خلاصه خیلی خوش گذشت این چند روز و به قول معروف مردم از خوشی ؛) اینجا هم نمی‌تونستم بیام و مطلب بنویسم و کمی غرغر کنم!! چون از خونه با اکانتم نمیتونم وصل بشم. وبلاگم رو فیلتر کردند! ایمیل زدم که باباجون این سایت من چی داره که بستیدش جواب دادن که محتوای وبلاگ شما مشکلی نداره، اما شرکت مخابرات دستور دادن کل سایت بلاگ اسکی به علت داشتن تعداد زیادی وبلاگ غیر اخلاقی و لینکهای غیرمجاز بسته بشه ... مرده شورشون رو ببرن با این فیلترینگ مسخره‌اشون :( خلاصه کسانی که اینجا وبلاگ دارید کارت فرارایانه نخرید که حالتون رو میگیره !




هرگل که به چمن بیشتر میدهد صفا 
گلچین روزگار امانش نمیدهد
گلچین روزگار عجب باسلیقه ‌است
میچیند آن گلی که به دنیا نمونه است
 دیدی گفتم که هیچ چیزی تو این دنیا به عدالت تقسیم نشده، حتی مرگ!!
 این چه عدالتی هستش که پیرمرد ۷۰ ساله صاف صاف راه میره و تازه هوس زن چندم گرفتن و ماه عسل رفتن میکنه در عوض پسر ۱۹ ساله که قهرمان واترپولو هست، سرطان خون میگیره و در عرض ۱ سال وزنش از ۹۰ کیلو میرسه به ۳۵ کیلو و بعدشم میمیره :((‌ آخه این اسمش تقسیم عدالته ؟؟؟؟!!!!

باز هم طبق روال عادی برنامه بلاگ اسکی پکیده بود دیگه خسته شدم از این وضعیت، اما چون حال و حوصله دردسر گرفتن فضا و دومین و طراحی سایت رو ندارم، مثل این کفترهای جَلد (بلکه هم شبیه گاو!!) باز سرمو انداختم پائین و اومدم اینجا و دارم مینویسم :(
دلم این روزا خیلی گرفته ، دلم میخواست اینجا حرف بزنم و خودمو خالی کنم که نشد!! این روزا حتی صمیمیترین دوستام هم نمیدونن چه اوضاع و احوالی دارم و داشتم. فقط میگن که تو چرا این همه تو خودتی و کم حرف شدی؟! تو شرایط روحی بدی قرار داشتم و دارم، البته الان خیلی بهترم، دارم خودمو تطبیق میدم با شرایط و خیلی چیزا رو از جمله نامردیها و بیمرامی و بی معرفتیها رو میپذیرم. حالا هم که آرومترم نمیخوام با یادآوری اون روزا حالم رو بد کنم ... به هرحال روزگار غریبی است نازنین!! ... امیدوارم خدا کمکم کنه تا این روزا هرچه سریعتر بگذره