زندگی تنها یک کلمه نیست که بتوانی از میان کتاب ها پیدا کنی. زندگی یک دوره از خاطرات است،چه تلخ و چه شیرین!!! اما تلخی ها هرگز فراموش نمی شوند

پ.ن : دلم میخواد یه چیزایی رو برات توضیح بدم اما ........الانم خیلی جلوی خودم رو گرفتم تا هیچی نگم!! همون بهتر که حرفام رو تو دلم نگه دارم, حداقلش اینه که من, مثل تو و بقیه نمیشم.....که راحت مثل آب خوردن دل بشکنم!! باور کن که حرفایی که بهت گفتم همش از سر دوست داشتن بوده!! نمیخوام که این چیزا تو زندگیت برات مشکل ساز بشه....باید عوض بشی, اما نمیخوای...آخه چرا؟؟ اگه ناراحتت کردم منو ببخش...متاسفم

نمی نویسم, میان دعوام میکنن که چه معنی داره تو نمینویسی!! می نویسم...میان باز دعوام میکنن که تو میخوای حس ترحم!! و دلسوزی بقیه رو جلب کنی!! آخه من به کدوم سازتون برقصم؟؟؟ خسته ام میکنید...کلافه ام میکنید..........اَه اَه اَه.........بسه دیگه!! ولم کنید دیگه!! من اینجا هر موقع عشقم بکشه مینویسم و هر چی هم دلم بخواد!! مینویسم...هر موقع هم عشقم نکشه نمینویسم!!! مفهومه؟؟؟ یا بازم تکرار کنم؟اینجا مال خودمه و خودم باید در مورد نوشتن یا ننوشتن توش تصمیم بگیرم! میخواستم هر موقع که از این دنیای مزخرفی که توش دارم نفس میکشم...زندگی میکنم....دلم گرفت و نفسم تنگ شد, بیام دو خط اینجا بنویسم شاید توفیری کرد!! اما اما اما ......انگار اشتباه میکردم!! ...حرفام و نوشته هام , جور دیگه ای تعبیر میشه....یعنی چی که من میخوام با این نوشته ها کسی برام دل بسوزونه؟ یعنی چی که میخوام کسی تائید یا تکذیبم کنه؟؟ من احتیاجی به این ندارم که شماها بیاین بهم بگین این کارت درسته و این کارت غلط؟؟ من به حس ترحم و دلسوزی(حالا نمیدونم تو این حس ترحم رو از کجا آوردی و بار من کردی!!) یا نفرت و ناراحتی شما ندارم!! آخه چه جوری بگم؟؟ دارید اشتباه میکنید....با تو هستم....با خود تو!؟