سرما خوردم ‌تنم داغه سرم سنگینه چشمام قیلی ویلی میره!! دختر یه جهوده مثل من بود مُرد!! شب بود یا روز؟؟!! نمیدونم؛ فقط میدونم که مُرد!! امروز امتحان داشتم از کلاسی که ۴-۵ ماه پیش رفته بودم اصلا نفهمیدم چطوری امتحان رو دادم فقط دیدم استادِ اومده بالا سرم ؛ کلی انگلیسی بلغور کرد . هیچی نمیشنیدم حتی نفهمیدم دوستم کی امتحانشو داد و رفت. فقط فهمیدم استاد بهم گفت تو چرا هنوز نشستی !! بلند شدم اومدم از لابراتوار بیرون.....خدا رو شکر اینو شنیدم که داشت میگفت قبول شدی!! کی حال داشت باز بره سر کلاس این مردیکه گنده ایرلندی بشینه با اون لهجه افتضاحش!!........... چرا اینقدر گرمه هوا!!  گلوم به شدت داره میسوزه اما دلم بدجوری هوس بستنی سالار کرده..........وای از دست این همکارم من پنجره رو باز میکنم و فن رو خاموش میکنم!! هی میاد پنجره رو میبنده و فن کوئل رو روشن میکنه و به من چشم غره میره!! امشب شب یلداست.......کاش امشب برف بباره!! انار دون کرده قهوه داغ آجیل شب یلدا که من فقط برگه هاشو جدا میکنم و میخورم!! هندوانه قرمز و فال حافظ. وای که چه حالی میدن اینا ؛ به شرطی که مثل من رو به قبله و در حال موت نباشید!!  ................اگه تو دلتون واسه بقیه آرزوی سعادت و دلخوشی کردید منو فراموش نکنید.....شب یلداتون خیلی مبارک

فکر کنم برای روشن شدن اذهان عمومی باید بابت نوشته های قبلیم یک توضیحاتی بدم
اولاْ اینکه کی گفته وضع مالی ما خوبه؟؟؟ هیچم اینطور نیست اون ماشین از طرف محل کار به پدرم داده شده و فقط باهاش میره سرکار و برمیگرده!! ماشین خودمون هم که اصلا هیچی راجع بهش نگم بهتره!! چون مسلماْ به شیکی و مدل و رنگ و قیافه ماشین شما نمیرسه!! این از این

بعدشم اینکه خوب شد اون لباس رو که نخریدم چون فرداش که رفتم خرید دیدم یک مغازه ای همون لباس رو با همون رنگ و مدل داره میده ۶۰ هزار تومن ...خلاصه همون رو خریدم. بعد رفتم یک مغازه دیگه واسه خرید شلوار...آقاهه گفت اِ چه جالب خانم من هم دیروز رفته از فلان فروشگاه(آدرس همون مغازه اولیه که گرون فروش بود!! رو داد) از همین مدل لباس خریده ؛ پرسیدم شما چند خریدید؟ گفت فروشنده اش با من آشنا در اومد مایه به مایه حساب کرد با ما و شد ۴۵ هزار تومن!!!!  از یه طرف خوشحال بودم که از اون آقا بدجنسه خرید نکردم و ناراحت از اینکه من به هرحال ۱۵ هزار تومن گرونتر اون لباس رو خریدم و بعدش اینکه چقدر جنس اینا شیشه خورده داره و چه پولهایی به جیب میزنند...الهی کوفتشون بشه

چند روزه شدیداْ افتادم تو کار خرید و فروش سهام و گرفتن اطلاعات از بورس و ... هرکی نمیدونه با پولهاش چی کار کنه من توصیه میکنم بره باهاش سهام بخره..... البته اگه اهل ریسک نیستید یا اعصابتون ضعیفه و قلبتون با باتری کار میکنه بهتره که اوراق مشارکت بخرید....چون کار بورس خیلی هیجان و استرس داره ممکنه کلی سود کنید یا همون سرمایه ای رو هم که دارید از دستتون بره...خلاصه تا دیر نشده بجنبید

و به عشق هم عادت کردیم

آنسان که به زندگی

و حتی مرگ

هوا بس ناجوانمردانه سرد است اینجا تهران است. صدای ما را از بخش هواشناسی وبلاگ مهتاب میشنوید

دیشب علی بابا و چهل دزد بغداد به محله ما حمله کرده بودند!! به خاطر اینکه تو پارکینگمون هر واحد فقط میتونه یک ماشین بزاره ؛ بناچار بابا یکی از ماشین ها رو جلوی در پارک میکنه. دیشب شیشه ماشین بابام و چهار تا ماشین دیگه رو شکستند و ضبط صوت و آرم طرح ترافیکشون رو دزدیدند. با وجود اینکه ماشین ما دزدگیر داشته اما اصلاْ صداش در نیومده؛ آرم طرح ترافیک رو بابام با تیغ روش یک ضربدر انداخته بود تا کسی نتونه اونو بدزده ؛ پانل ضبط رو هم آورده بود خونه! ساعت دو نصفه شب همسایه مون که داشته از بیرون میومده دیده که شیشه ماشین شکسته اومد خبر داد. بابا به هر مصیبتی بود ماشین رو تو پارکینگ جا داد.صبح که بلند شدیم دیدیم که این دزدی به داخل آپارتمان هم سرایت کرده چون جناب آقا یا آقایون دزد اومدند تو آپارتمان و هرچی کفش بوده جلوی در واحدها ؛همه رو ریختند تو کیسه و بردند!! تو پارکینگ هم یه سری وسایل همسایه ها مثل دوچرخه و صندلی و لاستیک ماشین و  ... بوده که اونا هم اثری ازشون نیست.خدا رحم کرد که ما جاکفشیمون داخل خونه است. فقط کفش شوهر خواهرم رو که تازه خریده بود و به دلیل تنبلی کفششو نیاورده بود تو برده بودند. صبح دیدم پسر همسایمون داره گریه میکنه که کفش تیم برلندش که تازه ۱۷۰ هزار تومن پولشو داده هم بردند!! فکر کنم آقای دزد کلی خوش به حالش شده اما هنوز نمیدونم با این همه کفش چی کار میخواد بکنه؟؟ اما مسئله جالب اینه که خونه ما جایی هست که همه میگند از نظر امنیتی خیالتون راحته!! کوچه پائینیمون که پر از سربازهایی هست که تا صبح کشیک دارند و قوانین منع رفت و آمد اونجا اجرا میشه. تو خیابون ما هم حداقل تا صبح یکی دو بار گشت نیروی انتظامی رد میشه.در مواقع عادی کافیه یه حرکت غیر عادی رخ بده تا کلی سرباز بریزه ببینه چرا نظم عمومی به مخاطره افتاده اما حالا با این همه دزدی خبری از هیچ کدومشون نیست!!خیلی جالبه

دیروز رفتم خرید. دوستای من میدونند که چقدر تو خرید کردن وسواسی هستم و کلی باید بگردم تا لباس یا کفش یا اون جنس مورد نظرم رو پیدا کنم. دیشب تو اون سرما بعد از کلی گشتن لباس مورد نظرم رو پیدا کردم. موقع پرداخت پولش باز قصه همیشگی چونه زدن تکرار شد. آقاهه گفت قیمتش چون کار ترکه!!( حالا معلوم نیست خیاطش ترکه یا از ترکیه آوردنش) میشه ۷۵ هزار تومن. من ۶۵ هزار تومن گذاشتم رو میز. میدونستم که کم کمش داره ۲۰ -۳۰ تومن سود میکشه رو جنسش. پیرمرد خرفت با یک لحنی گفت.....اوه خانوم چه خبره حالا چون خیلی خوشت اومده و همین یکی از این لباسها مونده شما میتونی ۱۰۰۰ تومنشو ندی!!!مگه ما چقدر رو هر لباسی سود میکنیم!! کلی واسه من قصه خوند و چرت و پرت گفت. منم که دیدم اینجوری میگه و حاضر نیست تخفیف بده! لباس رو گذاشتم رو میز و اومدم بیرون. هرچند که خیلی خوشم اومده بود از لباسه و اگه بد حرف نمیزد همون ۷۵ تومن هم میخریدمش اما وقتی که میبینم فروشنده فکر میکنه که مردم مثل خودش بزند و هیچی حالیشون نیست دادن اینجور پولها برام خیلی زور داره!! واقعا که خیلی مسخره است...یکی از همکارام رفته پالتو خریده ۵۰ هزار تومن یکی دیگه از همکارام که پالتو رو دیده گفته آشنای ما از همین پالتوها از چین میاره ۸ هزار تومن بعد ۳۰ تومن میفروشه به فلان فروشگاه اونم به مشتری میده ۵۰ تومن!! جالبه که آدرس فروشگاهی که دوستم ازش پالتو خریده با آدرسی که اون یکی همکارم گفته یکی بوده!!!!مملکت از این گل و بلبل تر شماها دیده بودید؟؟

اوه....امروز چقدر حرف زدمها.......خوش باشید