!! خودتی فقط خودت اگه بخوای

تا کی ؟ تا کی می خوای بگی نمی شه ، نمی تونم ، خسته شدم .
تا کی ؟ تا کی می خوای بگی حوصله هیچ چیز و هیچ کس رو ندارم ، ازین زندگی بیزارم .
تا کی ؟ تا کی می خوای بگی زندگیم تکراری شده دیگه نمی خوام زنده باشم .
تا کی ؟ تا کی می خوای هی غر بزنی و گله کنی ؟
تا کی ؟ تا کی می خوای هی ناراحت باشی و اشک بریزی ؟  

تو نمی تونی بگی تا کی ادامه داره ، چون خودت خواستی که این طوری باشی . پس ادامه داره تا بی نهایت .
خودت خواستی زندگیت کسالت آور و خسته کننده باشه.
خودت خواستی همه از تو دور باشن .
خودت خواستی صبح تاشب گوشه خونه کز کنی و هیچ کس رو تو اتاقت راه ندی و فقط به آسمون نگاه کنی و منتظر معجزه باشی.

اصلاْ تا حالا فکر کردی از خودت چی می خوای ؟ اصلاْ تو کی هستی ؟
برای چی آفریده شدی ؟ اگه تو نبودی ، چی می شد ، چی از دنیا کم می شد ؟
صبح تا شب همه این سوال ها رو تو ذهنت مرور می کنی و لابد هی به خودت لعنت می فرستی که اصلا چرا متولد شدی ؟ یه خودکار برمی داری ، روز تولدت رو تو تقویم زندگیت خط می زنی و تازه فکر می کنی که کلی هم شاهکار کردی .
نه جونم ! این رسمش نیست . این جوری نمی شه . کارو از اینی که هست بدتر نکن ، حالا که زنده ای پس زندگی کن !
اگه مرتب بدشانسی می آری!
اگه کاملا گذشته و حال و آینده اذیتت می کنه ، فقط به خاطر اینه که تا حالا خودتو ندیدی ، اصلا نمی دونی تو سرت چی می گذره ؟
اگه یه دور زندگیت رو مرور کنی ، اگه به خطاهات فکر کنی و سعی کنی دیگه تکرارشون نکنی.
اگه کمی معقولانه تر فکر کنی ، آرامش ابدی برای توست . برای تویی که وقتی به خودت رجوع می کنی می بینی یه عالمه استعداد ناشکفته در تو وجود داره که به یک شرط بروز می کنه " اگه تو بخوای ! "

آره ! درسته . اگه تو بخوای حتی رنگ آسمون هم تغییر می کنه و می شه اون رنگی که تو دوست داری . اگه تو بخوای می تونی ثروتمندترین ، عالم ترین ، خوشبخت ترین ، نازنین ترین و خلاصه بگم یک موجود زنده و زیبایی باشی که همه با انگشت نشونش بدن و بهش بگن : " آفرین " .
و دست آخر اینکه اگه تو بخوای ؛ همه دنیا می تونه مال تو باشه ، فقط اگه خودت بخوای .
 

پ.ن : نوشته بالا رو یک دوست ؟!! واسه من فرستاده، تقریباْ حدس میزنم که علت ارسالش چیه، هرچند که بعضی چیزهایی که گفته اصلاْ در من صدق نمیکنه، اما باید اعتراف کنم که خیلی از حرفاش هم در مورد من صحیحه... واقعاْ نمیدونم چی بهش بگم...ولی فکر کنم اینا بیشتر شبیه یک شعر هستش تا حقیقت!! تو زندگی واقعی، حداقل من یکی نمیتونم این شکلی باشم ، نه رنگ آسمون رو میتونم تغییر بدم و نه میتونم اونجور که میخوام باشم...به هرحال مرسی که این متن رو فرستادی...همین

!! دیگه عنوان نداره

شاید این خواست خداوند بوده که پیش از ملاقات با آدمهای صادق ، آدمهای ریاکار را ببینیم. زیرا در این صورت به محض دیدار با افراد صادق خواهیم دانست که چگونه سپاسگذار این هدیه باشیم

 ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  !!!!!!!!!‌‌  *****************

این هفته اونقدر گرفتار بودم که فرصت نوشتن نداشتم...کی تعطیلات عید میرسه!!! ؟؟
 :( خیلی خسته اممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

راستی کسی یک هاست مجانی که بشه توش فایل بزرگتر از ۱ مگابایت رو دانلود کرد و تو وبلاگ هم ازش استفاده کرد، سراغ نداره؟؟ اگه میدونید بی زحمت یه خبری به من بدید......پیشاپیش ممنون

آشنای دیروز

چقدر راحت و آسان
یکدیگر را در غبار ردپای گذشته ها
به فراموشی می سپاریم
و چقدر بی دغدغه
به با هم بودنمان پشت پا می زنیم
در تعجبم اگر ؛
قدرت حافظه گهگداری
تصورات محو و کمرنگ گذشته را
در رگهای تن ما ، جاری نمی کرد ؛
چطور می توانستیم هویتی را
که ساخته همین گذشته هاست را
یدک کش زندگیمان کنیم؟!
با تو هستم ای غریبه !
ای که نگاهت آشنای دیروز من بود
با تو !
که امروز به صدایت تفاخر غباری نشسته
که از گرد فاصله هایمان موجودیت گرفته
ای کاش !
نقاب بی تفاوتی و بیگانگی ات را کنار می زدی
تا یکبار دیگر...


 بقیه اشم حسش نیست تا بنویسم...............

خیلی جالبه، چون من الان با کمال دِپرِسی و بی حالی گفتم کاش یکی بود که منو مشت و مال میداد تا حالم جا بیاد و کمی سرحال بشم و همزمان همه همکارام گفتند تو رو خدا اگه کسی رو پیدا کردی بگو بیاد ما رو هم مشت و مال بده!!فکر کنم از عوارض آخر سالِ، چون هیچ کس حوصله کار کردن نداره و همه بی حالند!! حالا اگه کسی مایل بود تا ماساژور ما بشه و در صورت داشتن سابقه، اعلام کنه تا ما با حقوق مکفی استخدامش کنیم....البته آقایون خوش به حالشون نشه چون فقط خانم استخدام میکنیم.