خواستم یه شعری رو که مدتهاست تو ذهنم تکرار و تکرار میشه رو اینجا بنویسم ترسیدم بعضی ها رو دچار سوء تفاهم کنه و چون حوصله توضیح دادن و رفع سوء تفاهم رو نداشتم ترجیح دادم هیچی نگم :((

دیروز استعلاجی داشتم و موندم خونه....وای که چه حالی داد تا ساعت ۱۰ خواب بودم، بعد از ظهر هم تقریباْ ۵ ساعت خوابیدم.بقیه روز رو هم مثل این آدمهای خمار همش مست و ملنگ یا رو تخت یا جلو تلویزیون ولو بودم.حسابی جبران کم خوابیهای این چند روز رو در آوردم :) چقدر خوبه که آدم هرازچند گاهی یه مرخصی داشته باشه و به خودش استراحت بده.

یه چیز دیگه هم اینکه مطلب قبلی نوشته خودم نبود، اما گذاشتم اینجا تا با توجه به نظرات شما یه نتیجه گیری کنم که متاسفانه از ۵۰-۶۰ نفری که اون رو دیده بودند فقط ۲ نفر نظرشون رو نوشته بودند که ازشون متشکرم!! بقیه هم لابد حوصله نداشتن که با دقت بخونند یا نظر بدن!!!! بهرحال از اینکه نتونستم نظرات شما رو بدونم متاسف شدم.

خوشم میاد اراده ام داره تقویت میشه .... کم کم دارم جلوی خودمو میگیرم تا یه کارایی رو انجام ندم ؛)

نشانه های عاشقی


این متن زیر رو یا نخونید، یا با دقت بخونید...اگه لطف کنید و نظرتون رو هم راجع بهش بنویسید دیگه خیلی مرسی!!

وقتی ترانه هجر ، تو را غمگین می کند بدان که قلبت پیامی از گذشته برای تو آورده .بگذار قلبت خاطرات ، ترس ها ، غم ها و آرزوهای فراموش شده ات را برملا کند . همه اینها جریان عشق را مسدود می کنند و به پیام های قلبت گوش جان بسپار بی شک پیام قلب اصیل ترین است .

اگر نمی توانی عاشق شوی ؛ با خودخواهی خود مواجه شو.تو از خودت فرار می کنی .وقتی زشت می شوی تمایلی نداری که خود را در آیینه دیگری ببینی . آن که عاشق می شود ؛ زیبایی خود را در آینه معشوق می بیند .ای تنها مانده !زشتی هایت را ببین و از مرز خودخواهی بگذر که عشق در انتظار توست .

اینکه چقدر عاشقی ؛ به میزان درک تو از عشق بستگی دارد و این که چقدر عشق را درک می کنی به قدر باور تو از عشق است . خویشتن حقیقی تو مستحق والاترین عشق است .

وقتی کسی را با معیارهای ناشناخته و ناآگاهانه انتخاب کردی ، تا او را تحت تاثیر قرار دهی پا به جاذبه عاشقی گذاشته ای .چرا که آن گاه پا به جاده عشق خواهی گذاشت که ؛ بخواهی معشوق را متاثر کنی .

عاشق شدن آدمی را به مغازله با معشوق می کشاند ولی شور عمیق تر را خویشتن حقیقی تو می برد که سرچشمه این عشق است . لذت ناب عشق تحولاتی در عمیق ترین لایه های وجودی ات به وجود خواهد آورد .و تو عاشق هستی خواهی شد با عشق او .

معشوق قادر نیست نیازهای وجودی تو را برطرف کند زیرا تنها تو می توانی به مرکز وجود خویش راه یابی و نه هیچ کس دیگر.و رنج عشق این است که ؛ همه تو را به خود باز می شناساند .

عشق شاعرانه ، جنسی است اما قابلیت های معنوی بالقوه را نیز داراست . زیبایی جسمانی اهمیت ویژه خود را دارد . با این همه باید از جسم معشوق فراتر رفت ؛ زیرا ایجاد رابطه برای کسب لذت جسمی تبدیل به نوعی تکرار بی معنا و نومیدانه می شود .شاید با دیدن چشم تو آغاز شود عشق ؛ اما در آن نمی ماند و می گذرد.

بالاترین عمل در عشق ؛ تسلیم است . اقدامی از روی عشق است که هر چه معشوق بخواهد به او داده می شود . تسلیم آن است که تو عمیقا تمایل داری کاری را برای معشوق انجام دهی نه این که معشوق آن را به تو تحمیل کرده باشد .و اینست سخن عاشق:هرچه بخواهی ؛ می خواهم ، نه بخاطر تو که به خاطر تمایل خودم.

اگر همه چیز در عشق قابل پیش بینی بود ؛ عاشق شدن هیجانی نداشت .همه شور عشق به خاطر ناگهانی بودن و ناشناخته بودن آن است .

جنون عشق زیبا و ستودنی است و تو را از عقل سفسطه انداز رها می کند ؛ فکر می کنی خیلی عاقلی ؟! عاشق شو تا دیوانگی ات ظاهر شود!

عشق با واژه شروع نمی شود ، اما گاهی در واژه جلوه پیدا می کند . عشق فراتر از گفته های تو و شنیده های معشوق است .یک دنیا حرف زدی ؛ بی آنکه لب بگشایی با یار.

اگر در رابطه عاشقانه بترسی ؛ یا از معشوق برده می سازی یا برده اش می شوی.عشق ؛ زندگی با قلب است ، و ترس ؛ زندگی با ذهن.شاهد باش که ذهن می خواهد عشق را در تو به حصار بکشد . ذهن شناخته ها را تکرار می کند تا تو احساس ایمنی کنی و نترسی و عشق تو را به مرز ناشناخته ها می برد تا از یکنواختی دور شوی.عشق در قلبت نشسته به انتظار آنچه تو می خواهی ، بخواه تا همان شود.

نگاه عاشق ، چشم نیست . چشم پیر و کم سو می شود اما نگاه عاشق ؛ مثل همان روز اول تازه و جوان می ماند .ای عشق ! آدمها پیر می شوند و تو در قلب ها جوان می مانی ؛ راز این طراوت را به من بگو!

عاشق حقیقی التماس نمی کند . تملق و پافشاری نمی کند . فقط می پذیرد و می بخشد . عشق را با التماس به دیگری ابراز نکن ، التماس او را عاشق نمی کند .

راه عشق در جایی برای تو مه آلود می شود آنقدر که چیزی نخواهی دید . معلوم نیست ؛ تا کجا در راه عشق پیش خواهی رفت . راه عشق پایان ناپذیر است ، زیرا که سفری به سوی ناشناخته هاست .

و این است آخرین نشانه عاشقی تو ؛
عشق تو به معشوق گوشه کوچکی از عشق تو به خداست . چرا که همه هستی دست به دست هم داد تا کسی پیدا شود و تو عاشق شوی ، و عشق به خداوند را تجربه کنی .

خب نمردیم و دیدیم که این وبلاگ هم جزو وبلاگهای سکسی طبقه بندی شده و از طرف چند تا ای اس پی از جمله سپنتا و ... فیلتر شده!! واقعاً این کار مخابرات خیلی مسخره است ، آخه کجایِ نوشته های من سکسی و خلاف شئونات اسلامیه؟؟ من که اینجا جز حرفای دلم و غرولندها و خاطرات روزمره ام چیز دیگه ای نمینویسم :(( اما انگار با این اوضاع پیش اومده دیگه این حرفام رو هم نمیتونم بنویسم. شیطونه میگه منم چند تا مقاله سکسولوژی بزارم اینجا تا حداقل دلم خوش باشه که واسه خاطر اونا در اینجا تخته شده. مرده شور ریخت این وزیر مخابرات رو با هر چی آدم احمق و زبون نفهم که تو کار فیلترینگ و این بازیهای مسخره هستند رو ببره جمیعاً ................... الهی که خودتون هم دچار فیلترینگ بشید، هم تو این دنیا، هم تو اون دنیا :)) بلند بگو آمین!!!

محل کارم خدا رو شکر هیچگونه فیلتر و .. نداریم (اگه چشمش نزنم) با سرعت خیلی عالی و خیال آسوده به همه سایتها و وبلاگها سر میزنم، اما امروز تو خونه با دو تا کارت امتحان کردم خیلی سایتها و وبلاگها بسته بود و بلاخره با کارت فرارایانه تونستم وبلاگم رو ببینم. جالب اینجاست که با این کارت هم اکثر آگهی های بالای صفحات یاهو هم فیلتر شده و به جای اونا پیغام اینکه این صفحه مخالف شئونات اسلامیه نمایش داده میشه! کانتر nedstate که اکثر بلاگرها از اون استفاده میکنند هم دچار فیلترینگ شده :( کماکان مرده شورتون رو ببرند ای فیلتر کننده ها

ویولت جونم هرکاری میکنم کمتر غر بزنم نمیشه که نمیشه ........شرمنده دیگه ؛)