خدا رو شکر که این امتحانهای کوفتی من تموم شد و از دیروز دارم یه نفس راحت میکشم...دو هفته‌ای که گذشت، جیگرم در اومد تا امتحانامو بگذرونم. بعد از دوره لیسانسم اینجوری درس نخونده بودم. شبها تا ساعت ۱-۲ بیدار میموندم،صبح هم از ساعت ۵ مینشستم سر درس. تازه مشکلات سر کارم هم بود. بماند که از فردا دوباره کلاس دارم اما دیگه مجبور نیستم ۱۰ تا درس رو با هم بگذرونم.
دیروز بعد از اینکه امتحانم رو دادم از همونجا رفتم استخر و ۲ ساعت تموم تو استخر و سونا و جکوزی خستگی این ۱ ماه رو در آوردم. وقتی اومدم خونه واقعاْ احساس میکردم یه بار سنگین از رو دوشم برداشته شده و کلی سرحال و سبک شده بودم. واقعا فکر نکنم هیچ چیزی مثل ورزش بتونه فشارهای روحی و خستگی رو از تن آدم دربیاره.

ببینم این احساس مختص منه یا بقیه هم دچارشند؟ احساس میکنم زمان خیلی سریع داره میگذره یکی دو سالی هست که واقعاْ احساس میکنم عمرم و زندگیم داره مثل برق و باد میگذره. انگار دیروز سال تحویل بود. باورم نمیشه امسالم داره تموم میشه و دو سه ماه بیشتر ازش نمونده!