با خودم فکر کردم که حتماْ لزومی نداره که روزگار آرامش من فرا برسه تا دوباره اینجا بنویسم. برعکس
ویولت که نتونست تو غار تنهایی خودش دووم بیاره، من میتونم مدتها تو غار تنهایی خودم بمونم. ولی مهم اینه که از تو غار موندن چه نتیجهای گرفته بشه!
پیش خودم گفتم تو همین روزهای ابری و خاکستری هم کلی آدم بودند که به فکرت بودند. درسته که برای کسب آرامش پیش خیلیها که رفتم پشیمون برگشتم، اما در عوض کلی دوست دیگه بدون اینکه ازشون بخوام، برای کمک به من پا پیش گذاشتند و نمیدونید چه حس خوبی به آدم دست میده وقتی میبینه کلی دوست داره که بیهیچ چشمداشتی، فقط و فقط واسه خاطر خودت و واسه اینکه حال تو خوب بشه هرکاری از دستشون بربیاد برات انجام میدند.
سلام مهتاب خانوم
خوشحالم که حالت بهتره. امیدوارم هیچوقت به غار تنهایی نیاز نداشته باشی...
سلام مهتاب خانم.
بله... اگه اطراف رو خوب بگردی هنوز آدمایی که دل پاک دارن پیدا میشه...