-
For You
چهارشنبه 4 تیرماه سال 1382 15:45
I feel I know you I don't know how I don't know why I see you feel for me You cried with me You would die for me I know I need you I want you To be free of all the pain You have inside You cannot hide I know you tried To be who you couldn't be You tried to see inside of me And now I'm leaving you I don't want to go...
-
امان از این دل
دوشنبه 2 تیرماه سال 1382 10:09
امروز باز دلم گرفته، آخه خدایا چرا ؟؟؟ چرا روزهای خوشی من اینقدر کوتاه و زودگذرند؟؟ تا میخوام این حس رو داشته باشم که دیگه دارم به آرامش میرسم یه چیزی میشه یه اتفاقی میافته ، یکی یه حرفی میزنه که باز همه چیز میریزه به هم.باز روز از نو روزی از نو.....خسته شدم دیگه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 تیرماه سال 1382 10:26
این شعر رو یه عزیزی برام فرستاد البته منظورش پند گرفتن من از این شعر بود که خوب منم سعی کردم که پند بگیرم!!! حالا چقدر تونستم دیگه الله اعلم باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست...
-
به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد
چهارشنبه 7 خردادماه سال 1382 14:31
سلام ...من مدتهاست که این وبلاگ رو درست کردم اما نمیدونم چرا همت نوشتن توش رو نداشتم....یه مدتی خیلی عشق وبلاگ نویسی داشتم.تو وبلاگ قبلیم اوایلش اگه هر روز آپدیت نمیکردم حداقل یک روز درمیون حرفهای دلم رو مینوشتم اما بعد از یه مدتی به خاطر درگیریهای ذهنی اصلا حال و حوصله نوشتن نداشتم و اون وبلاگ رو تعطیل کردم اما حالا...
-
برای همیشه
سهشنبه 26 فروردینماه سال 1382 19:50
Give me the Moon I will be yours for a day Give me your heart I will be yours FOREVER